We are Infinite. :]



یکی بود یکی نبود. یک شب غصه بودم. بهم یک آهنگ عادی داد. خیلی وقت بود آهنگه رو داشتم اما حتی گوشش هم نمی‌دادم. فازش رو نمی‌گرفتم. آهنگه رو اون شب بهم داد. گوشش دادم. آروم شدم. اون شب آهنگه رفت رو ریپیت. آهنگه شد نازترین آهنگ جهان.

آدمه هم رفت. 

موندم تنها با نازترین آهنگ جهان. که گوشش می‌دم بی‌قرارترین می‌شم. غصه‌ترین یکتای دنیا :(


یاد نامه‌ی الکس به رزی افتادم. احساس کردم که دلم میخواد برات نامه بنویسم و بهت بگم کاش میتونستم خیلی مراقب ت باشم :)) خیلی خیلی خیلی


You deserve someone who loves you with every single beat of his heart, someone who thinks about you constantly, someone who spends every minute of every day just wondering what you’re doing, where you are, who you’re with, and if you’re OK. You need someone who can help you reach your dreams and protect you from your fears. You need someone who will treat you with respect, love every part of you, especially your flaws. You should be with someone who could make you happy, really happy, dancing on air happy.” 


خب الان که این رو دارم مینویسم ساعت ۳ ظهره. دیشب ساعت ۱۰:۴۳ سایت سنجش رو لود کردم و دیدم که اومده نتایج. شماره پرونده و این هام رو آماده کردم بودم. وارد کردم و رفتم توش! احتمال دادم که رتبه باید تهش نوشته شده باشه در نتیجه بدون این که بالا رو ببینم لیز خودم پایین. خوب بود رتبه م نسبت به چیزی که فکر میکردم. نفس عمیق کشیدم.
برگشتم بالا تر که ببینم چیکار کردم دقیق تر، دیدم که هولی شت! یه رتبه ی دیگه میبینم بالا که دقیقا همون کابوسیه که میدیدم برای کنکورم :)) و دیدم که خب به به. اون ته تهی ه مال زبانم بوده و این داغونه مال ریاضی م ه :))
شوکه شدم. سکته زدم. به همه گفته بودم که خیلی بد دادم کنکورم رو! اما راستش فکر نمیکردم انقدر بد :)) خودم رو برای بدترین چیز ها آماده کرده بودم! اما دیدم این از همه شون بدتره! فولی سورپرایزد :))))
خب میدونید چیه؟ :)) آدم ها برای زندگی شون پلن بی دارن معمولا. اما این رتبه ی من پلن سی میخواست. همه چیز آوار شد روی سرم! راستش توی این مدت خیلی سعی کردم بفهمم تقصیر کی بوده. من خوب اومدم جلو اولش رو. میگفتن دورقمی میشه :)) نمیدونم چی شد. نمیدونم واقعا تقصیر عمل جراحی م بود یا تقصیر خودم. نمیدونم تقصیر معلم فیزیک نداشتنمون بود یا تقصیر خودم. نمیدونم راستش. اما همیشه یکی از گزینه هام اینه که تقصیرم خودم بوده
امسال کم بلا نیومد سرم واقعا. بلاهایی که هیچ وقت سرم نیومد :)) بلاهای گنده! راستش همیشه همه چیز همون جوری که میخواستم پیش رفته. دقیقا همون قدر خوب و عالی. اگر خواستم توی مسابقه ای اول شم اول شدم. اگر خواستم توی مسابقه ای فقط کوالیفای شم کوالیفای شدم! نمیگم همیشه بهترین بودم :)) میگم همونی بود که برنامه ش رو داشتم. متناسب با توانایی هام. این سری اما نمیشد هی. نمیدونم چرا. من هیچ وقت ناامید نشدم، چون چیزی نبوده که ناامیدم کنه :)) اما این سری همه چیز بود برای این که ناامید شم. و نمیشدم! و باز هم فردام رو از اول شروع میکردم. (نیکو الان میگه بیشعور پس اون همه چسناله چی بود به من میکردی!:)) بابا چسناله نمک زندگیه. :-") انگار نمیخواستم باور کنم این دفعه مثل بقیه شون نیست :)) اما خب به قول دلداری دهنده دیشب (که جا داره تشکر کنم تا ۵ صبح بیدار موند برام :خیلی خوشحال) شکست ها از یک جایی بلخره شروع میشن دیگه. بهم گفت حس میکنه از اون هایی هستم که شکستشون جلوشون میندازه. راستش هنوزم ناامید نیستم از زندگی :)) شاید باور نکردم چه گندی خورده توش. شاید هم واقعا قراره چیزهای جدید و غیرقابل پیش بینی تجربه کنم و تهش بگم "ولی خوب شد که این بلاها سرم اومد ها!" یک بار این حس رو داشتم در زندگیم! اون هم سال سوم راهنماییم بود که مجبور بودم به خاطر ایران اپن یک ترم زبانم رو نرم :)) کلللی غصه خوردم و حس میکردم نهههه نباید اینجوری میشد این چه زندگی ایه! و ترم بعدش چه قدر خوشحال و راضی بودم که اینجوری شد. حداقل ش این بود که یک دوست خیلی خیلی خوب پیدا کردم از اونجا. و الان که چهه قدر مسسسسخره میاد به نظرم! :)) خب بابا یه ترم نرفتی دیگه این کولی بازیا چیه! شیش هفت سال دیگه احتمالا همین جوری نگاه میکنم کنکورم رو. امیدوارم هنوز و غصه هام کم شده از دیشب واقعا. و عجیبه ها! فکر میکردم اگر قبول نشم میرم خودکشی میکنم :)) در این حد واقعا اهمیت داشت برام! آدم توی مشکل که بیوفته سختی ش رو کمتر میبینه. همون که سپهر میگه :)) چیزی که نمیکشتت قوی ترت میکنه!
الان دارم "ری‌را" گوش میدم. چه قدر نازه این آهنگ. سرود ملی(!) [ملی چرا؟ مدرسه ای مثلا نباید بگیم؟ :))] سال پایینی های کوچک مون :)) حس میکنم سال کنکورم خود ری‌را ست برام. همین قدر ناز و خوشگل و بالاپایین دار و عزیززززز. دوستش دارم. هنووز دوستش دارم. و خوشحالم که بودم توش :))
دیگه همین دیگه. یکتا خراب کرد کنکورش رو واقعا. از همیشه بیشتر! ولی حالش خوبه!



میخوام بنویسم؛ از شگفت انگیز بودن امسال!

خیلی سال عجیبیه. خیلی حالم خوبه و پر انگیزه م و خوشحالم به طور کلی. درسته که نتایج اونی که دلم میخواد نیست و استرس بک گراند زندگی م شده، اما واقعا خوبم:)) یعنی خب یک آدم مسترسِ خوشحال بهتر از یک آدم بیخیال بی انگیزه ست. نه؟ :))

از اتفاقات عجیب اگر بخوام بگم میتونم به گذشتن و رفتن و اومدن پیوسته ی آدم ها به ته قلبم اشاره کنم. چه قدر سریع آدم ها برام عززززیز میشن و گاهی چه قدر زود دلم رو میشکنن. و تیکه ی خوشحال کننده ش اینه که امسال تا یک نفر باعث غم و غصه م میشه نفر بعدی سریع و به طرز معجزه آسایی میاد و خوشحالم میکنه! اینه که همیشه خوشحالم:))

معلم ها بهم امیدوارن! یکم گولشون میزنم چون سر کلاس خیلی حرف میزنم:)) بنده خداها فکر میکنن یه چیزایی بارمه:)) ولی خب همین امیدشون بهم باعث کلی انگیزه میشه. بعضی روزا از شدت ذوق از مدرسه که میرسم خونه آهنگ میذارم بپر بپر میکنم :)) کریمی دو سه بار تاحالا وقتی داشتم با معلمای دیگه صحبت میکردم یهو اومده پیشمون و ازم تعریف کرده:)) یک بار هم گفت که من ازش یه جاهایی از درسو بیشتر بلدم:)) صالحی راد چند بار به معلم های تجربیا نشونم داده و گفته به لحاظ درس خوندن و البته ریزه میره بودن(!) به یاسمن ترابی (رتبه 25 کنکور پارسال!) شبیه م. یک بار هم به کیمیا و یاسمن گفته که "ولی من به اون دختره که ریزه میزه ست خیلی امیدوارم". و یک بار هم داشت سر کلاس شوخی میکرد که بعد از کنکور که باهام مصاحبه میکنن میگم عوامل موفقیتم کتاب های درسی و آزمون های کانونه:))))) 

بچه ها بهم لطف دارن کلی! نمیدونم چی شد که انقدر خوب شد همه چیز! یادمه پیارسال احساس میکردم خیلی تنهام. اما امسال حتی یک ثانیه هم تنها نیستم :)) سرم کلی شلوغه! تا میام یکم غصه بخورم کلللی آدم جویای حالم میشه! رها میگه من از شاخ ترین آدم های توی ذهنشم! کیمیا و نیکو میگن به نظرشون منطقی و باشخصیت میام و رفتارهام رو تحسین میکنن! کوثر ازم مشاوره میگیره. فرناز میگه از شاخ ترین های مفهومی یاد گرفتن درسام توی کلاس! معلما کاراشونو (خرحمالی ها در اصل :)))) ) میدن به من:)) خب ایده آل ترین حالتمه واقعا:)) 

از نکات منفی هم اشاره کنم به حمله ور شدن تمام بیماری های جهان بهم :)) هر هفته دکتر و مطب و بیمارستان و آزمایشگاه و فولانم :)) عالیه:))

و البته سلیقه آهنگی م که به قهقرا رفته:))) این بود آرمان های ما واقعا؟ رپ؟ عربی قر دار؟ مین استریم؟ :)) ولی خب خوبه دیگه :)) خوشحال و شاد و دائم الحرکات موزونیم:)))))

دیگه بگم خدمتتون، هیچی دیگه. جهان زیباست :)) دعا کنید برامون! ^____^


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

台灣官網 مجالی برای تسهیم دانش و تجربیات گیلان بادام زمینی فروش بادام زمینی برنج و چای شعر، موسیقی، داستان و .... فرکتال هنر تزکیه رنگ فیروزه ای سیدمحمدمهدی صدری‌